-
عالم هپروت
شنبه 13 مهرماه سال 1387 12:37
کم پیش میآید ... اما میآید کم پیش میآید که قولی دهم و عمل نکنم ... اما میآید کم پیش میآید که چیزی به قصد یک پست شروع کنم اما آخر کار شکل پایان نامه به خود بگیرد و خودم را راضی نکند ... اما میآید کم پیش میآید که مطلبی را در ده صفحه بنویسم و بعد درحوصله یک پست خلاصه کنم طوری که کل مطلب دچار زلزله شود ... اما...
-
دماوند
یکشنبه 7 مهرماه سال 1387 12:30
تنها چون خدا استوار چون تو و آتشفشان اما ساکت کسی را اینگونه میشناسی؟! اگر چشم ... هایی بر فراز قلهی تو نظارهگر سرگذشت سرزمین ِدردها بودهباشند اگر از نوک پرچین چشم...هایی بر ستیغ سرد و یخبندان تو قطرات آتیشینی فرو چکیده باشد اگر از زیباترین چشم...هایی که بر فراز تو گذشته اند عکسی در خاطری ماندهاست به من بگو...
-
حالا حالا حالا حالا
شنبه 30 شهریورماه سال 1387 13:58
ساحل زندگی را قدم زنان تا به اینجا آمدهام، دریا گاهی طوفانی بوده و گاه آرام، ساحل گاهی سنگلاخ بوده و گاه ماسههای نرم نقش عبورم را برای چند ثانیه برخود گرفتهاست، من اما با همین مسیر ِدریاکنار سالهاست شب و روز را پیمودهام، گاهی با کفش و زمانی پابرهنه، گاهی با پالتو و زمانی هم برهنه، صدای دریا با مرغان همیشه...
-
چادر نماز گُل گُلی
پنجشنبه 21 شهریورماه سال 1387 12:11
آدم مذهبیای را میشناسم که برخلاف تظاهرش بسیار مادی است، احسان و نذر هم میدهد اهل ِنمایش عبادتهای جمعی هم هست اما در عمل جانش را بگیری حاضر نیست یک ریال در راه خدا هزینه کند مگر بابتش چندهزار برابر بهره بگیرد یعنی این آقای مذهبی حتی در راه خدا هم وقتی قدمی برمیدارد که نه تنها به قول خودش یکطرفه نباشد بلکه مطمئن شود...
-
پیله
شنبه 16 شهریورماه سال 1387 13:23
آمدهایم بیحضور خود ... بیخواستِ خود چه کسی ما را آورده است؟ پدر، مادر، طبیعت، خدا ... مهم نیست بهرحال آورده شدهایم و اکنون اگر قرار به اندیشه است باید به این فکر کنیم " چگونه بودن " بودن، داستانیاست کهن که هیچکس بدرستی آغازش را نمیداند نبودن هم به تنهایی معنا ندارد چراکه در بود و نبود ما، هیچ نقشی از...
-
دریا
جمعه 15 شهریورماه سال 1387 18:55
اولین باری بود که با این حالت اقلیمی در تابستون باهاش مواجه شدم، هوای ابری، بارون از همه مدل رگبار، نمنم، ریزه ریزه، دانه درشت، مخملی، خلاصه دنیایی داشت طی چندین شبانه روز باوقفه و بیوقفه ساعاتی رو که باهاش تنها بودم به اندازه تمام سال آرامش گرفتم صداش صدای تمام ترانههایی بود که مثل عصاره در یک سمفونی جمع شده باشه...
-
منم همینطور
چهارشنبه 6 شهریورماه سال 1387 11:44
اولین واکنش یکنوزاد یکروزهی نابغه روی تخت زایشگاه بهزندگی تا این ده پونزده ساعتی که از ورود نازنین من به دنیا میگذره میشه گفت که دنیا تابع چند اصل مهمه که تقریبن اینجوری عمل میکنه اول اصول : اخلاق قانون مدنی اصل توحش اخلاق : اینطورکه معلومه دفتر و نمایندگی این یه قلم در وجود .....999999999999999999% آدمها...
-
لگد
شنبه 2 شهریورماه سال 1387 15:02
. آی شهریور ِ زیبایی قرار نبود به این زودی برگ درختان به تاراج رود!! هرچند مارا که خوش است ایام ایامتان خوش باد و روزگارتان زرین دوباره نسیمی از جانهای بهم پیوسته وزیدن گرفته است و عطری از جانِ جانان میپراکند جانِ جانان اولین عاشق جهان است نمیدانم که بوده هر که بوده روحش شاد معنی این عشق را از کودکی سوال کنید که...
-
گفتگوهای من با خودم
چهارشنبه 23 مردادماه سال 1387 13:50
. . دیروز دوباره خودم به من گیر داده بود و سخت لب به نصیحت بود و اخطار، جالبه بدونید که در زندگی ِمن هرگز مرد یا زنی که قادر باشه در مقام نصیحت و ارشاد و راهنمایی خطابم کنه وجود نداشته، نه پدر نه مادر و نه هیچ بزرگی در هیچ جایگاه و رتبه و مقامی. ظاهر این گفتار خیلی مغرورانه است اما من ازین وضعیت بسیار ناخرسندم و...
-
آرزو
یکشنبه 20 مردادماه سال 1387 11:56
دلِ من میگه چی دلت میخواد؟ نگاش میکنم از گوشهی چشم بازم میپرسه چی دلت میخواد؟ به دلم میگم دست بردار شیطون! از رو نمیره میپره بالا میپره پایین بگو دیگه زود چی دلت میخواد؟ خندم میگیره از سماجتش از شیطنتش از سبکسریش میگم خیلی خب حالا که میخوای منم بت میگم من دلم میخواد ... اولش دلم یه چیز خنک، یه نوشیدنی...
-
خودخواهی
شنبه 19 مردادماه سال 1387 15:09
بطورکل لبخندزدن ساده نیست اما من ترا همیشه خندان میخواهم، میگویی خودخواهی است؟! خب باشد! من ازین خودخواهی بسیار خرسند هم میشوم چه اشکالی دارد؟ بگذار من هم کمی بد باشم و خودخواه
-
ملت
جمعه 18 مردادماه سال 1387 17:29
. . اگر ما همدیگر را دوستداشتیم آیا اسکندر، تازی، مغول یا هر خر و سگ و گرگی جرات میکرد به ایران حمله کند؟ . اگر ما با دوست داشتن ِ یکدیگر درکنار هم میماندیم هیچ سگ و گربهای حتی تخیل حمله به ایرانیت را میکرد؟ . اکنون به راحتی به ما هجوم میآورند و در داخل و خارج به ایران و ایرانی حمله میکنند. جنگ سالهاست که آغاز...
-
نگاه
سهشنبه 15 مردادماه سال 1387 13:00
چشم ما یاد گرفته است قبل از دیدن انسان، جنسیت را ببیند، کمتر مردی دراین فرهنگ نگاهی فراتر ازین دارد و مهمتر اینکه به گمان خود رفتارش طبیعی است این نگرش، زنانه هم هست اما کمی کمتر ، نگاه زن به مرد به اندازه اپسیلونی کمتر، از دیدگاه جنسی است. اکنون سوال من اینست که چرا مردان اینقدر بیاصالت تربیت میشوند؟ طبیعی است که...
-
مدل
یکشنبه 13 مردادماه سال 1387 23:01
هرکسی به شکلی میاندیشد و هر مغزی یک فرمول تفکر دارد، اگر به نقاشی کودکان دقت کنید شاید آشفتگی و به هم ریختگی اشکال و عدم تناسب آنها موجب لبخند شما شود اما در همان خطوط و منحنی های ظاهرن نامرتب، به زیباترین و خالصانه ترین شکل، مدل تفکر صاحب اثر بیان شده است مثلن اگر در آدمکِ نقاشی ِ یک کودک، سر ، از بقیه اعضا بزرگتر...
-
خارَک
شنبه 12 مردادماه سال 1387 11:58
یک روز بارانی زشت ترین روزی است که من باید با سختی تحملش کنم و از دلهره و اضطرابش ضربه ی ثانیه ها را سنگین تر از پتک بر پیکرم لمس کنم . روزی که باران می آید سقف خانه ی ما چکه می کند و غذابی که بر خانه حاکم می شود از نزول مرگ هم بدتر است و هرآن شاید سقف بر سرمان فرو ریزد و زنده بگور شویم تازه ازآن هم بدتر وقتی هوا ابری...
-
چشم ... ها
سهشنبه 8 مردادماه سال 1387 11:39
گاهی برای شنیدنِ کسی یک جمله کافی است. گاهی برای دیدنِ کسی یک لحظه کافی است. گاهی اما برای فهمیدنِ کسی باید او را در آغوش کشید و مدتها رهایش نکرد فارغ از تمام حاشیهها، بدور از قید زمان و مکان و منظر. بینیاز از بار ذهنی در احتسابِ نسبتها جنسیت زبان تاریخ کاربردها، محض ِمحض . (اگه این ذهن شیطون دست از سر کلمات برداره...
-
یک شاخه زیتون
یکشنبه 6 مردادماه سال 1387 15:01
جنگ جنگ جنگ جنگ جنگ جنگ جنگ همیشه اینگونه آغاز میشود از زمزمه تا رخداد مگر ...
-
نُهمین لباس
شنبه 5 مردادماه سال 1387 13:03
هر روزه آدمهای بسیاری با سر و وضع مناسب و قیافهای شیرین، چشمان مارا ناز و نوازش میکنند که بابت این هدیهی آنها باید ممنونشان بود و سپاسگزار، درکنارش همشهریانی هم هستندکه با ناهمگونی ِفراوان باعث قلقلکِ تفکر و تامل میشوند، البته شیکپوشی، هم میتواند ژنتیک باشد و هم پرورشی امادرعالم نتایج، کسیکه به این نظم اجتماعی...
-
عشق وما صدنفر
پنجشنبه 3 مردادماه سال 1387 13:51
ما فقط ده نفر هستیم . ما فقط ده نفر بودیم . از اول تاریخ . همیشه همین ده نفر بودیم، چه در زمستان و چه در بهار. لبخندهایمان همیشه یک رنگ است و اشکهایمان نیز. حرصم فریاد زد : چرا حقیقت را نمیگویی؟!!؟ خب حقیقت این اینست : ما در اصل صدنفر هستیم اما هفتاد نفرمان همیشه راحتند و راحتند و راحتند و راحتند و راحتند و راحتند و...
-
سکوت
دوشنبه 31 تیرماه سال 1387 14:34
و او با سکوتش مرا کشت! سکوت، خاموشترین خشونت تاریخ است و کشندهترین هم.
-
نازلی
یکشنبه 30 تیرماه سال 1387 14:30
بهش میگم حالا فهمیدی چرا باید الکی خوشبود؟ میگه ها؟! میگم زهرمارو ها! هی باید به این مغزای بیچارمون فشارهای عصبی بیاریم و غصه بخوریم، درسته که شادی عمیق باید از فضای شاد کلی بوجود بیاد اما حالا که نیست اگه اون یه ذره رو هم ما به زور تولیدش نکنیم میدونی چی میشه؟ مثل این آدمای خنگ میگه خب چی میشه؟!! میگم هیچی...
-
اشرافزاده
شنبه 29 تیرماه سال 1387 15:10
نیازی نیست برای مراقبت از هر سقوطی به خود سخت بگیری و مضطرب باشی همه چیز روشن و سادهاست، نجیبزادگان کسانی هستند که هرگز و به هیچ قیمتی حاضر به خرج کردن دیگران برای امیال خود نباشند و اشرافزاده کسیاست که شرافت هیچ کسی را در بیشرفی خود هزینه نکند، بیچاره دزدانی که برای قالپاقی به حبس میروند و بدنام میشوند! تو...
-
خیال
پنجشنبه 27 تیرماه سال 1387 10:12
ترجیح میدهم با اینخیال زندگیکنم که زیباتر از دنیا جای دیگری وجودندارد تاوقتیکه مردم چیزی را ازدست نداده باشم حتیاگر پس از مرگ، قدرت کهکشان پیمایی بدست آورم تا اینکه با اینخیال زندگیکنم که زندگی ِبهتری هم هست و زمانیکه مردم با افسوس ببینم جز تاریکی چیزی نیست. و اینگونه نخواهد شد مگر : بدی نکنم ! شادی کنم ! و...
-
خیلی گرونه!
دوشنبه 24 تیرماه سال 1387 12:50
قیمت یک آدم مستقل چنداست؟ مستقل به مفهوم الینه نشدن! مسخ اینهمه ظواهر بیمحتوا نگشتن(خب یعنیچی؟) مستقل به معنی روی پای خود ایستادن، یعنی باگت به نرخ روز نخوردن! ( زبانزدها به روز نیستند والا نان تازه را باید به قیمت تازهگیش خریددیگر مگهنه ؟) مستقل یعنی زیر بار حرفهای احمقانه نرفتن، یعنی زیر پا نگذاردن حقی برای...
-
سمبل
شنبه 22 تیرماه سال 1387 14:29
سمبل زنانی که آمریکا را ساختند و زنانی که آنرا به پیش میبرند کیانند؟ اسکارلت اوهارا ؟ ملانی؟ مارگریت میچل؟ آن، شارلوت و امیلی برونته(انگلیسی)؟ اسکارلتجانسون؟ کیت وینسنت؟ کاترینزتاجونز؟ کاندولیزا رایس؟ اسکارلتجوهانسون؟ مدنا ؟ یا فقط نویسندگان، کسانی مثل روبین گیوهان؟ رالف نیدر؟ لورن کولینز؟ میمی شراتون؟ لارا...
-
تردستی
چهارشنبه 19 تیرماه سال 1387 11:05
همه امتحاناتش را با تقلب نمره آورد، تمام واحدهایش پاس شد، مدرکش را هم گرفت و اکنون مشغول بکار است! البته بجایش کار میکنند و او حقوق و امتیازش را میگیرد، نمونه آشکار و بارزی است برای بررسی سیستم ارزیابی کار در ایران، ما به شنیدن حکایات حیرتانگیز عادت داریم و بیشتر مواقع حرفهای عجیب را میشنویم اما گهگاهی نیز این...
-
سرنوشت
سهشنبه 18 تیرماه سال 1387 09:39
گاهی دلم به شدت میگیرد ازاینکه دوره زندگیم مصادف با حوادثی است که حاصلش پراز غم و اندوه و اشک و آه مردمان است، حوادثی که کشور و مردمم به نوعی درگیر آن هستند و جهان و مردمانش به نوعیدیگر، اصلن یکپارچگی جهان را نمیتوان نادیدهگرفت نمیدانم اگر غیرازین بود، چگونه میشد؟ مثلن اگر پنجاه سال پیشتر بدنیا آمده بودم،...
-
پیشگیری یا درمان
یکشنبه 16 تیرماه سال 1387 09:57
روشنفکران ما نیز با جان و دل میخواهند مسئله را حل کنند اما لامصب از بد روزگار هنوز صورت مسئله را پیدا نکردهاند!
-
دهکده
شنبه 15 تیرماه سال 1387 11:06
چشمهای بود آبی بود برکهای بود جاری بود، ازاون بالا توی کوه شر شری داشت دلانگیز، کلبهای بود باغی بود، میوههای رنگارنگ با سایههای پررنگ، دشتی پراز بوی گل، سبزه و ناز ِسنبل، صبح خروس خون حسن، میرفت سراغ گاوا، آب و علف یونجه و کاه، کی بود که چپ نگاش کنه، از سپیده بیداربودن منتظر حسن جون، بره و میش و بزغاله، داد...
-
سیرک
جمعه 14 تیرماه سال 1387 09:20
چند سال پیش صحبتی بود درباره اینکه روح آدمها به حیوانات شبیه است من هنوزهم نمیدانم که این موضوع چقدر پایه علمی دارد نخ سوزن که موضوع خودِ روح هنوز ناشناخته و مجهول است، چنین موضوعاتی در شرق آسیا بسیار رواج دارد و البته بازار عدهای هم پرسکه اما شاید بتوان چنین گفت که ممکن است روحیه آدمها یک جورایی شبیه حیوانات...