باهمبودن
این فقط یک گفتار نیست،
این فقط یک احساس نیست،
این فقط یک تظاهر نیست،
ازهمگسیختن عین روز روشن است
همبستگی، مخصوص روزهای هیجان نیست
دلهای سرد را چگونه باید بهم پیوند زد؟!!
باهمبودن پیششرط زیستن است.
این درودِ آغازین است،
این، رسیدن به درک مشترکی است از لبخند
این، از بین رفتن درد مشترکی است از برهمبودن.
هرگاه به این مرحله از بودن رسیدیم
آنگاه کرانههای روشن صبح به رویمان درخشش خواهدگرفت.
جریانِ زیستن در بستر باهمبودن روان میشود
اگر بستر نباشد جریان چه بیحاصل هرز میرود!
هرچه نگاه میکنم، امواج نامهربانی است که در جانها سردی آفریده،
ازین موج هیچ باکی نیست، چون گرما بایدش
دوای این سردی را آفتاب میداند
روزی که مهر تابیدن گرفت
عشق آغازیدن خواهدگرفت
فقط باید خواست
باید خواست
باید خواست
اینجا آخر تمدن است