هنوز تیر تو قلبت نخورده !؟

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید

گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید

 

چقدر برای بدست آوردن دل یه دختر انرژی صرف کردین ؟  آهای آقا با توام ؟!!! تا حالا چند تا دختر تو زندگی شما اومدن و رفتن یا هنوز هستن ؟ آیا یکی ازاونا تونسته برای همیشه درکنار شما بمونه ؟  منظورم ازدواجه

خدا وکیلی راستشو بگید اگه الان زنی قبول کرده باهاتون زندگی کنه ، مثل اون روزا که دل تو دلتون نبود برای لب از لب گشودنش که بهتون بله بگه ، بهش نگاه می کنید !؟ وقتی تو چشاش نگاه می کنید چی در وجودتون زنده می شه ؟؟

 

دوستان مزدوج ، آقایون ! ازتون می خوام برای یه آزمایش مهم و جالب یه کاری انجام بدین ! هر کس به فراخور حال و هوای اولین آشنایی تا جایی که می تونه یک قرار جدی با خانمش در همون مکان همون ساعت و ترجیحن همون روز هفته بذاره ! اگر سالگرد ازدواجتون نزدیکه که حالی به حولی ! اون دیگه می شه یه سناریو هالیودی  تا هر کجا که راه داره سعی کنید شباهت های روز اول دیدارتون رعایت بشه حتی  مدل لباس و فرم مو ، کفش و کارای قبل از قرار رو هم شبیه سازی کنید به خانمتون هم بگید ساعتهای قبل از قرار، سعی کنه مثل اولین روز رودر رویی ، تماما در اختیار خودش  باشه  !        شد ؟!   

 

دوستان  تنها  ! بازم آقایون اگر تا حالا یه دختر بطور کامل با تمام فاکتورها  تو زندگیتون نیست هیچ عجله ای نکنید  چون من به جرات بهتون اطمینان می دم که مفهوم دوست داشتنی که منجر به ازدواج بشه هنوز در وجود شما  به تکامل نرسیده !  اصلا ذره ای شک نکنید !  حتی اگر 40 ساله هم هستین و از شوربختی توی ایران هم زندگی می کنید باز هم هیچ غصه و نگرانی نداشته باشید ! تا  زمانیکه  مثل یک روح  پریشان و بی قرار که از برزخ  بیرون افتاده و سر گردونه ،  دختری شمارو به خود فرا بخونه !

اینی که گفتم نه تعارف بود نه شعار بلکه بزرگترین راز زندگی بالنده و پایا در کنار یک زن هست  در غیر اینصورت تن به هیچ مدل ازدواج که مسئولیتهای یک زندگی رسمی از جمله بچه رو به همراه داره ندیدن هرگز ! هرگز ! هرگز !

اگر خانمی تونست روح و روان شمارو به تلاطم بندازه و اقیانوس وجودتونو با شدت و ضرب ، طوفانی کنه و ازین ساحل به اون ساحل ، ازین موج به اون موجتون بکوبه اونوقت به گرونترین قیمتها و با تمام فروتنی و احترام پا پیش بذارید و ازش درکمال وقار و آرامش خواستگاری کنید  حتما موفق می شید بهتون قول می دم ! چون اون خانم آگاهانه شما رو به این روز انداخته ...... بیچاره شدین طرف قلاب گیرتون کرده

در غیر اینصورت هر ازدواجی ولو با شاه پریون و پنجه آفتاب تابان سرزمین نور هم برای شما فقط یک رسم خواهد بود تا پایان عمر، تازه اگر به جدایی های رنگارنگ نیانجامه !

 

خانم های مزدوج ! یه روز بدون اطلاع قبلی بدون اینکه برنامه های اصلی تون بهم بخوره به شیوه هایی که خودتون بهترین استادش هستین همسرتونو در یه موقعیت کاملا طراحی شده شبیه اولین دیدارتون قرار بدین و تمام واکنش های حاصله رو بررسی کنید البته پیش داوری ممنوع !

 

خانم های مجردی که هدفشون ازدواجه بهتره شما پسرهارو خیلی تو برزخ نذارید البته برای روابط دوستانه تو فضاهای  لاو اند سکسکه ،  تجربه نشون داده هرگزروحیه هیچ مردی اثر مثبت نمی گیره ، یه پسر هرچقدر هم زر بزنه که عاشق دخترای اجتماعی و سرزبون دارو با جر بزس باز هم اون ته و توهای دل واموندش دختری رو می پسنده ( برای زندگی مورد نظر شما ) که به قول خودشون باوقار و سنگین باشه این اولین نقطه ایجاد طوفان تو دل یه مرده ، ترکیبی از نکته سنجی ، کم و به جا گفتن ، خنده و شادی به جا و ... می تونه شروعی برای سنگ بنای یک عشق باشه منظورم از تمام این حرفا تظاهر نیست چون مرد با وجود خنگی  ذاتی ( نسبت به زن )خیلی سریع متوجه می شه بلکه منظورم جو گیر نشدن شما توی مهمونیا و دیدارهاست یادتون باشه به طبیعت و غریزه تون اجازه بدید کارشو بکنه اگه عقل مطلق یا بی عقلی مطلق حاکم بشه طرف ممکنه به رو خودش نیاره اما درفضای درک احساس شما قرار نمی گیره  تازه اگه قلب مرد تاثیر نگیره بلافاصله  نیم تنه جنوبی فعالیتهاشو آغاز می کنه و فضا کلن تغییرمی کنه ( تمام اینای که گفتم  درباره مرد ایرانیه عزیزم ) هرگز در پیشنهاد چه از روی روشنفکری و چه از روی بلند نظری پیشقدم نشید حتی اگر طرف شما خدای درک و شعور و اخلاق و انسانیت باشه

 

* معشوق و معشوقه : حرفای خیلی زیادی دراین دوکلمه است در واقع دو نقشه که شکافت اون فرصت کافی می خواد بار این واژه ها خیلی سنگینه و نقش اونا هم خیلی پیچیده است

 

* یک نکته برای یک مخاطب خاص :  تا جایی که خودت گفتی همه کنش های شما سرشار از صدق و درستی بوده حتی یک شاخه گل !  تنها چیزی که برای من مبهمه نوع انتخاب توه ! بسیار عجیب و نا همگون  دیده می شه ! چطور ممکنه ؟؟   هیچ کس حتی فکرشو نمی کرد در نهایت بهت و ناباوری همه ، اون شد همسر تو ؟!  توضیح این فضا شاید ریشه نهفته ی داستان زندگیتو روشن کنه ( شاید برای خودت روشنه )

 

* سکسکه اگر چه زیر مجموعه فضای بزرگ عشق و اراده شماست اما مهمترین ابزار حفظ تعادل وبالانس یه رابطه پایداره در عین حال فراموش نکنید خردمندی شما بر تضادهای ژنتیکی ص ک س می تونه چیره بشه مشروط به همکاری هر دو طرف

 

*  گروه متاهل پس از اجرای پیشنهاد " قرار اول " و بعد ازپایان ماجرا چیزهایی بدست خواهید آورد بسیار عجیب و شگفت انگیز ! بدردتون می خوره خیلی زیاد

 

حرفایی که زدم برای ساختن و حفظ خانواده بود ؟؟؟؟  نه عزیزم  !!  برای تولید و حفظ یه عشق پایدار بود اگر این درست بشه تمام چارچوبای یه زندگی شکل می گیره و با نسبت خردمندی موجود در اونها تکامل پیدا میکنه اینا که گفتم چکیده ای از یک تحقیق بر روی یک جامعه آماری متشکل از صد زوج بود که در طول یک دهه ازسال 1370 تا 1380 شمسی  در یه تیم پنج نفری به همراه چهار نفر از بهترین دوستانم انجام شده شاید یه روز زندگی کامل بعضی از اونارو بطور کامل پست کنم ( 86 زوج این جامعه آماری دوستان خودمون هستن )

 

تو جریان بررسی هامون یکی از خانم های گروه به یه آقایی که تقریبن همه می شناختیم  خیلی عادی و بی تکلف گفت تو چرا زن نمی گیری ؟  در جواب شنید : کدوم آدم عاقلی به خاطر یه لیوان شیر می ره یه گاو می خره !!؟

همکار ما انگاری که غافلگیر شده باشه گفت ببخشید الان دیگه شیر خشک ساخته شده  شما هم بعید می دونم اگه خودتم گرو بذاری بتونی گاوی رو اجاره کنی حالا خریدش پیشکش !

 

یادتون باشه ما مرد این تیپی هم داریم زن رو تا حالا ندیدم  اما شک ندارم که هست ....... چرا ؟

 

نظرات 2 + ارسال نظر
یک دوست خوب جمعه 12 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:39 ب.ظ

سلام جناب پیمان خان
یک سوال داشتم در مورد ازدواج ازت درخواست راهنمایی داشتم
من حدوده ۱۰ ماهی هستش که با دختر خانمی آشنا شدم اوایل آشنایی من هیچ احساسی نسبتهش نداشتم تازه کلی هم با هم کل کل داشتیم ولی روز به روز که از آشنایی میگذره
علاقه من بهش داره زیاد می شه الان که دارم برایه شما می نویسم تمامه دقایق زندگی من پر شده از اون نمی دونم اسم این کار آیا می شه گذاشت عشق یا هوس یا شهوت یا ... ؟ آخه من تا حالا با هیچ دختری اینگونه رابطه عاطفی نداشتم
یک مشکل اساسی دیگه در مورد این دختر خانم دارم اینکه اون از من ۳ سال بزرگتر هستش عقلم حکم می کنه در مورد ازدواح با اون هیچ فکری نکنم ولی دل و قلبم چیز دیگه می گه من می ترسم که دلم کاری کنه که بعدان پشیمانی داشته باشه
فکر می کنی اون چیزی که در وجود امده یا عشق یا هوس؟
مرسی

سلام دوست عزیز
ببین یه چیزای کلی بهت می گم اگه خصوصی تر خواستی میل بزن
ازدواج کلن دو مدل داره یکی روش سنتی دومی هم مدرن (امروزی ) اول شما تکلیفتو با عقلت روشن کن که داری با کدوم این روش ها پیش می ری اگه قراره مسائلی مثل سن بالا و پایین ، تامین نظر مادر یا پدر ، تامین نظر فامیل و قبله ، میزان و نوع جهیزیه و .... اینارو دخالت بدی پس داری سنتی ازدواج می کنی و این کارو برات دشوار خواهد کرد
عقل و عشق توی دوست داشتن یه حرف می زنن این ( هوش محاسباتی )حساب کتاب و مال من مال توه که برای ازدواج بعدا می تونه مشکل درست کنه
اونچه که واضح به نظر می رسه عشقیه که تو دل تو موج می زنه اما دختر خانم مورد علاقه شما چی ؟ او هم مثل شما قصد ازدواج داره ؟

مرجان شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:35 ق.ظ http://kavir-semnan.blogsky.com/

به یک دوست خوب

میشه منم خودمو بندازم این وسط؟؟؟؟؟؟؟؟ ببین گاهى هم اصلا عشق نیست فقط یه عادته و یه جور به اصطلاح انس گرفتن. من یه تجربه خیلى بد یعنى خیلى بد ها، از جریان عاطفى با پسرى که کوچیکتر بود داشتم، معمولا اینجور آدم ها دنبال پر کردن یه سرى خلا هاى عاطفى هستن که میخوان هم بوى مادر رو بگیرن هم بوى همسر و به خاطر همنن مقدار پختگى بیشترى که اون دختر یا زن داره ، پسر ها شدیدا بهش وابسته میشن. من این موضوع رو به چشم دیدم، ولى خیلى طول نمیکشه، که چرخ هاى این رابطه به تلک تلک میفته، البته این موضوع خیلى طولانیه من هى سر و تهش رو بریدم خیلى نصفه نیمه شد. خلاصه خیلى در مورد نوع احساستون میواظب باشید

شاد باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد