تقدیر

 

نگو که قسمت را در ازل بریده‌اند! نه نگو!  قمستِ ما در دستهای خودمان‌است. فقط حواست باشد که اگر لحظه‌ای غفلت کنی دستهایت پر از قسمت‌های بَد بَد خواهدشد! امان نمی‌دهد لامصب، چشم برهم زنی روزگار از خوش‌خیالی ِتو سوء‌استفاده کرده و دستهایت را از حادثه پر خواهدکرد! نه که فکر کنی روزگار بد است و قسمتِ تو اینگونه نوشته شده  نه !  به جانِ مامانم‌اینا اینطور نیست و من فکر می‌کنم که «چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست؟» چون دلیل ندارد که ذهنت پر از عکس بلبل باشد و در قفست کرکس نگه‌داری، خب این چه ایدآل زیستنی‌ است آخر؟!  جانت پر از چهچه‌ی بلبل اما پیش رویت قیافه‌ی کرکثیف کرکس؟ جور درنمی‌آیدآنوقت. لذا من باز دارم به این فکر می‌کنم که چرا باید دستها را بهم داد؟ چرا باید باهم بودن و اتحاد و همبستگی‌کرد؟ چرا هی می‌گویند «دست در دست دهیم به مهر تا میهن خود را کنیم آباد!» حالا چه به مهر چه به کین، بالاخره مهم دست در دست بودن‌است. باز فکر می‌کنم آدمی، در قرن دایناسورها، همیشه برای حفظ جانش لاغر و باربی‌شکل بوده است ازبس که ورجه وورجه می‌کرده بینوا، نه به خاطر یه لقمه نون بلکه به خاطر اینکه خودش یه لقمه نشود. اما حالا که عهد ژوراسیک و مالاریا مستنقرض! شده و دوران " نون بربری داغ با اینترنت بدو " است دیگر میهن همان زادگاه تو نیست که!، میهن همانجایی که اجداد تو بوده‌اند نیست که!، میهن سرزمین و زبان و تاریخ و خاک مادری‌ِ تو نیست که بابام جان «دست بردار ازین در وطن خویش غریب»، در قرن کوانتم، میهن همان شکم است شکمی که تو باید! و شاید! و لابد! و انگار و اصلن و حتمن مراقبش باشی چون تنها دلیل زندگی است و اساسن هیچ مسئولیتی در جهان بر تو فرض نیست الا مسئولیت در مقابل شکم! و من بعد از سال‌ها ریسرچ و کنکاش و غور در کنه و ذات کائنات و رصدِ ستارگان و بکار بردن راز منجمانِ شاهنامه و کواکب، به این یافتم بزرگ رسیدم که آری شکم بزرگترین رسالت بشر در قرن ۲۱ است مگر خلاف آن ثابت شود که عمرن هیچکس با مغزی چهار برابر مغز آنستاین هم، وجودش را نداشته و نخواهد داشت که چنین حماقتی در علوم ثبوتیه و برهانیه و مدللیه کند. کور شوم اگر دروغ بگویم و لال شوم اگر نگاه نکرده باشم، اینکه هی می‌گویند دست در دست هم دهیم می‌دانید دلیلش چیست؟  دِ همین دِ ، به خاطر همین است دیگر!  به خاطر اینکه باید دستها را به بهم دهیم تا قسمت‌هایمان را قسمت کنیم! که سهم هرکدام ِما از سیب‌های کال و رسیده یکسان شود که خدایی نکرده یکی همش سرخ و شیرین نخورد یکی همه‌اش کال 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد