فازی یا صفر و یک

 

تو از کدامین هستی ؟

کسی که پس از دویدن‌های ناگزیر، برای آسایش از روزمرگی‌ها‌ به گلستان وجود خودش پناه می‌برد یا کسی که از دست سکوت و فضای سرد و بی‌روح تنهایی به سروصدا و شلوغی‌ها؟ 

کسی که با حضورش در هرکجا شادی و خنده می‌سازد یا کسی که اساسن خنده را نماد سبکسری و جلفی می‌داند و برای حفظ وقار، بیشتر مواقع اخمی سنگین در چهره دارد؟

کسی که دوست دارد دیگران به او فکر کنند و به یادش باشند یا کسی که همیشه به فکر دیگران است و به یاد آنها؟

کسی که عشق می‌ورزد یا کسی که عشق می‌خواهد؟

کسی که دوری عزیزانش را هرچند باسختی اما تحمل می‌کند یا کسی که تحمل دوری عزیزانش را اصلن ندارد؟

 کسی که در اثر رنجشهای روزگار، شادی اش را از دست نمی‌دهد و باز به زمانه می‌خندد یا کسی که بیشتر غمگین و گرفته ‌است و شکار از دست زمانه ؟

کسی که هرازچند سربلند می‌کند و با تعجب و حیرت به گذر سال و ماه‌های از دست‌رفته می‌نگرد یا کسی که لحظه‌ها را می‌شمارد و حساب آنها را بدقت دارد ؟

کسی که همیشه مهمانِ خواب است یا کسی که خواب در حسرت دیدن اوست ؟

کسی که با دادوهوار از دست سردردش، همدردی دیگران را می‌طلبد یا کسی که دردهایش را با خودش تقسیم می‌کند تا خاطری را نرنجاند؟

کسی که درجمع دوستان با خواندن، نواختن یا رقص ِخود شور و شوق می‌آفریند یا کسی که فقط فیوضات می‌برد؟

کسی که امیدواراست و امیدبخش یا کسی که خیلی زود از دست می‌رود؟

کسی که ساپورت‌های خوبی دارد یا کسی که با وجود همه گرفتاری‌های معمول باید اسپانسر هم بشود؟

کسی که اشک دیگران را پاک می‌کند یا کسی که دیگران باید اشکهایش را پاک کنند؟

کسی که هنگام غذا خوردن به همه چی فکر می‌کند جز غذا یا کسی که با فکر غذا هم نئشه می‌شود؟                  ـــــــــــــــــ(نشئه)

کسی که روز‌های آفتابی را بیشتر دوست دارد یا کسی که روزهای ابری و یحتمل بارانی را ؟

کسی که از بهار و تابستان خوشش می‌آید یا کسی که عاشق پاییز است و دوستدار برف؟

کسی که بیشتر هدیه می‌گیرد یا کسی که آنرا بیشتر می‌دهد؟

کسی که غمخواران بی‌شمار دارد یا کسی که اساسن یکتاست در روزهای تنهایی و بی‌کسی؟

کسی که به چشم‌ها باور دارد و نگاهها را می‌شناسد یا کسی که اصولن به هیچ چشم و نگاهی اعتماد ندارد؟

کسی که قول‌هایش سر وقت پاس می‌شود یا کسی که برگشت خور قول‌هایش ملس است ؟

کسی که ...

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سپیدار یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:20 ب.ظ

پیمان جان کجایی؟
دیروز گفتی یه مدت نمی خوای بنویسی فکر کردم شوخی کردی اما از قرار معلوم ویروس من به شما هم سرایت کرده! چه خبره خلوت کردی با خودت؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد