ترا تا بی نهایت دوست خواهم داشت
اِی انسانِ ستایشگر ِ آفرینندهی زیبایی
ترا دوست میدارم ای انسانِ اندیشمندِ آزادِ دادگر
ترا دوست میدارم ای انسانِ بخشندهِ مهربانِ عاشق
ترا دوست میدارم ای انسانِ حقیقتگرای توانمند عصیانگر
ترا دوست میدارم ای انسانِ دستگیر ِ رهایی بخش ِپیرو راستی
ترا تا بینهایت دوست میدارم، ترا که ...
تراکه چقدر کمی! ! ! ! ! تو عصارهِ عصرکیمیا هستی مگر؟
ازشمار صدگانِ مردمان، اگر به شمار علامتهای تعجب و افسوس جمله بالاهم میبودی چه خوش بود!
خودرا از شمارمردمان افزونکن! ازهرسرزمینیکه زادهشوند و درهرسرزمینی که همزیستی کنند، بر لبخندهای خود بیفزای، هم دستان و تنان، هم سر و روی، از شمار چشم، تنها فزون وز شمار خرد، هزاران افزونتر
پ ن :
دوست داشتن بزرگترین قدرتی است که انسان دراختیار دارد.
سلام اولین بار بود که امدم تو وبت .....
خیلی زیبا و ناز نوشتی مرسی....
تبریک میگم ...
اگه دوست داری به ما هم سر بزن...
فعلا....
دل عاشقی بسوزد که دل عاشقان بسوزاند!
تو حریم امن خواهی؟ به میان شعلهها رو
تقدیم به محمدرضای عزیز
(خودرا از شمارمردمان افزونکن! ازهرسرزمینیکه زادهشوند و درهرسرزمینی که همزیستی کنند، بر لبخندهای خود بیفزای، هم دستان و تنان، هم سر و روی، از شمار چشم، تنها فزون وز شمار خرد، هزاران افزونتر)
نثر فنی و مُسجع، نثری زیباست و فهمیدنش کمی دشوار ! جایی خوانده بودم هنرمند موفق کسی است که آگاهانه تیر را نزدیک هدف بزند! فکر می کنم راز موفقیت نوشته هایت در همین اصل خلاصه شده باشد. امیدوارم این نوشته ادامه یابد ... !
قشنگ ترین قسمتش همین تن ها فزون وز شمار خرد بود.
ممنونم سپیدار جان
دوست داشتن بزرگترین ..رنج آورترین...دردناکترین....قدرت آدم ولی اینا هیچ وقت از هم جدا نمیشن..
هیچ قدرتی مجانی بدست نمیاد ..... میاد؟