قاموس

 

دیکتاتور

کلمه‌ای است با بار منفی برای ذهن هر شنوده! و اصولن صفت کسی است که اندیشه، باور و خواسته‌های خود را با زور به دیگران تحمیل می کند.

دیکتاتور، بسته به میزان سرمایه، قدرت و موقعیتش بطور سیستماتیک، منطبق بر اصول روانشناسی نوین و یا حتی کاملن سنتی و ناخودآگاه، اطرافیانش را زیر سلطه دارد و بدون توجه به ماهیت انسانی دیگران هیچ نوع اظهار نظر و عملکرد(متفاوت یا مخالف) را برنمی‌تابد و درصورت بروز، به شدت سرکوب می‌کند، نوع سرکوب هم می‌تواند از روش های سیستماتیک سا.نسو.ر تا بگیرو برو (نرم افزاری/سخت افزاری) باشد.

حال به نظر شما در یک جامعه آماری، مثلن در جامعه ایرانیان چقدر دیکتاتور داریم؟ آنهایی که توان یا امکان تحقیقات آماری دقیق را دارند که هیچ، شما که ندارید لطفن به تمام افراد و خانواده‌هایی که می‌شناسید دقت کنید

 تر.و.ریست

بازهم واژه‌ای منفی. کسی که برای تحمیل اندیشه، باور و خواسته‌های خود به زور اسلحه و با ایجاد ترس و تهدید و مرگ، اقدام نماید.

به نظر شما در میان خود، تروریست هم داریم؟

فرار به جلو

اسمش مهم نیست، مهم نتیجه آن است، رفتاری که برای فرار از کار، مسئولیت، عهد و پیمان، قول و قرار و کلن آنچه که بدون اجبار و با انتخاب کامل گردن گرفته بودیم  مرتکب می‌شویم، همیشه زور و قلدری نیست که باعث بهم خوردن تعادل می‌شود بلکه خیلی از مواقع هم کردار خودمان به زشت‌ترین شکل ممکن روی دیگران اثر می‌گذارد، فرار به جلو شاید در حیطه عهد و پیمان‌های عاطفی بیشتر نمود پیدا کند اما همیشه ناشی از ناتوانی احساسی مرتکب شونده نیست بلکه مواقعی هم سرزده از راحت‌طلبی، ولنگاری و متاسفانه بعضن، حماقت هم می‌تواند باشد.

 

اگرچه چنین واژه‌های بطور خاص متعلق به ادبیات سیا.سی است اما اجازه دهید با نگاهی در بستر فرهنگی، میزان دخالت اندیشه و باور‌هایمان را در داشتن یک جامعه نوین انسانی یا پشکل نشان سنتی، بطور نسبی تخمین بزنیم.

 

هر روز چند بار می بینم و گوش می کنم چند روز است (بخش ویدوها)

پ ن :

به نظر شما لازمه بگم منظور از جامعه ایرانی کل ایرانیای اینور آب و اونور آبه؟

 

نظرات 2 + ارسال نظر
سپیدار یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:46 ق.ظ

بالاخره نگفتی چقدر وقت داریم برای امار گیری؟

طی یک روز گذشته من که هرچقدر دقت کردم، دیکتاتور و تروریست و ... پیدا نکردم!

چه خوب !

پس بهت تبریک میگم سپیدار عزیز

این یعنی خدارو شکر داریم کم کم از نظر بستر ملی به سمتی می ریم که بتونیم یه دولت باحال داشته باشیم میدونی که دولت باحال مال مردم باحاله و دولت اینجوری مال ملتی که اینجوری باشه
خلاصه اینکه ما نمی تونیم ملت نامتعادلی داشته باشیم (البته اکثرشون) بعد بخواهیم ازبین یه همچین ملتی یه دولت مدرنِ کامل ِ باحال ِ ... بیرون بیاد
می شه؟

راستی فرار به جلوی ها تعدادشون خیلی بیشتره نگاه به خودت و امثال خودت نکن که به ارزشهای انسانی، خوب و درست و بجا نگاه می کنی و برخورد مناسبی داری ... اما دیگران و رفتارشون دراین خصوص خیلی تاسف باره (راستی چیزی که باید به متن پی نوشت بدم اینه که جامعه ایرانی الزامن فقط مختص داخل مرزها نیست همه ایرانیارو دربرمیگیره)

سپیدار یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:10 ب.ظ

پیمان جان:
البته من فقط به خانواده ی خودم دقت کردم! جامعه ی آماری من یه کم کوچولو بود...

فکر کنم ایرانی ایرانیه! فرقی نداره کجا باشه .

اما بنظرم نسبت دموکرات های اونور آبی مقداری بیشتر باشه ! هرچند اینور آبی ها هم یا دموکرات نیستن یا اگه باشن پایه های دموکراسی خانوادگی رو درست بنا کردن!

به هر حال غمی نیست چون کم کم که تعداد دموکرات ها بیشتر بشه ناخود آگاه بر دیگران غلبه می کنند و فضای سالمی رو برای حکومت دموکراسی فراهم می کنن!

آفرین ایرانی ایرانیه! چون اندیشه و باور درونیه و پُرتابله و قابل سرایت

درهرصورت تازمانیکه این پایه‌های آموزشی و تربیتی بر ما حاکمه هرکجای دنیا که باشیم، ناخالصی و گرفتاریهای این فرهنگ رو (از نظر زندگی نوین، متمدن و اخلاقی) یدک خواهیم کشید مگر

۱- نسل سوم به بعد مهاجرین کم کم اصلاح بشن
۲- زیربناها و نهاد‌های پرورشی و تربیتی ما عوض یا اصلاح بشه
۳- کون فیکن بشیم و کلن متحول، که بیشتر یک جوک به نظر میاد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد