ما نیز شما را می خواهیم !
این جناب میرزا تقی خان که تاریخ معاصر ازون به بزرگی و رادمردی یاد میکنه و خب یه جورایی به خاطر ذات و تربیت درستش چندان هم بیراه نیست بدون شک از معدود حکومتگران این سرزمین بوده که خودش رو در ثروت و قدرت و شهوت غیردمکراتیک خفه نکرد، اما حالا که ایشون اینقدر پرهیزگار و پارسا و چشم و دل سیر نشون میداد خداوکیلی باید از اینورغش میکرد؟ آخه خان بزرگ این چه رفتار و گفتاریه با یک زن : ما نیز شما را میخواهیم! آقا تقی چیزی از بلندی کلاه و اون عبا و قبای نخست وزیری شما کم میشد اگه قشنگ بهش میگفتی که چقدر دوستش داری و چقدر ازینکه درکنارش هستی احساس شادی و غرور میکنی؟ حالا گیریم تلویزیون با زنو شوهرای عاشق، مشکل داره و نمیذاره اونا همدیگرو بغل کنن و ببوسن و رو تخت بغلتن، اما آخه اینم انصافه که درگفتن جملات محبت آمیزهم آدم شورشو دربیاره و به سبک شما احساسشو بیان کنه؟ حالا اینم میذاریم به حساب چشمان کور سانسور و تحریف تاریخ و تلویزیون* اما آخه میرزا جان، اون چه کاری بود که با مادر زنت کردی؟ تو با اینهمه هوش و ذکاوت چطور قدرت زنارو درک نکردی و نتونستی بهتر درکنار اونا باشی؟ درسته که مهدعلیا یه جورایی سمبلی از زنان افسرده دربار مردسالار و موجودی تلنبار ازعقده های مزمن بود، اما همون زن با همه بیماری های عمیق و زخم های کهنه ای که تو روحش بود، به شدت تشنه عشق بود و منتظر نثار محبت، زنی که ترو به اجبار در خانواده پذیرفته بود پیام روشنی بهت میداد، سال ها در انتظار آزادی از چنگال همسر خوشگذرون، خون دل خورده بود، سالها از بی توجهی و به حساب نیومدن درعذاب بود و حالا که پسرش به تخت شاهی نشسته بود تصمیم داشت طوفان کنه، میخواست انتقام ده ها سال در پستو بودن روح و روانش رو از زمین و زمان بگیره، قصد داشت از طریق پسرش جگر مردسالاری ابله و بیرحم دربارو از حلقوم مردها بیرون بکشه ... اونوقت تو در نهایت سهل انگاری و با اون شرایط ناپایداری که داشتی خودت رو درمقابل یه همچین طوفان سهمگینی قراردادی؟ و ایران رو درآستانه یه مصیبت دیگه؟ آخه امیر ِکبیر!
نمیشد ازین آمیخته دسیسه و دانش در مسیر مثبت بهره گرفت؟
شاید سقوط اخلاقی مهد علیا دراون روز حتمی بود، شاید فساد و تباهی راهی بود که او حتمن درش غرق میشد اما میتوان گفت که شاید اگر درک کبیری هم بود میشد از شدت این سقوط کاست و دست کم از جنگ و جنون و جنایت پیشگیری کرد.
* ازبسکه سابقه این تلویزیون خرابه ها تا فیلم از یه پلان به پلان دیگه عوض می شه حالا فیلمه تو مایه های عزاداریه ها بازم می گیم بیا دوباره قیچی شد؟ خاک برسرت کنم بابا این مگه چه صحنه ای داشت آخه کوری سّگ!
ماجرای جهان خانمو گفتم که بدونین با اینکه من همیشه زنارو مرکز عشق ورزی و هسته محبت پراکنی میدونم جاهایی هست که باید حتمن ِحتمن مردا متوجه بشن و زن رو عمیقن درک کنن، مثل حال و روز این زن که سال ها در سکوت سیاه، خفقان گرفته بود و جای شگفتی داره که کسی درحد امیر کبیر اینو درک نکرد
البته این موضوع از نظر روانشناسی ثابت شده که آقایون در بیان احساساتشون ناتوانند! و اگر هم توانا باشند پس از ازدواج در یک روند نزولی به ناتوانی می رسند!!! اصولن سیستمشون اینو می گه. اما در مورد امیر کبیر به نظرم اگر ساکت می موند بهتر از گفتن اون جمله بود، من که این سریال ها رو نمی بینم نفهمیدی بعدش خانمه چی گفت؟ من اگه جای خانمه بودم می گفتم مرده شورتو ببرن می خوام صد سال سیاه نخوای!
کلی خندیدم ...
بیچاره آقایون دیگه چه کمبودهایی ندارن؟؟؟
هنوزم خیلی از آدما تو بیان احساسشون معذبن البته من با ایرانیاش کار دارم ، خیلی از مردم ما بلد نیستن ابراز احساسات کنن نمیخوان، بد می دونن، قاطی می کنن، مثلن کسر شان میدونن، یاد نگرفتن یا بلد نیستن، به هرحال یه نقص فنی دارن که هیجانات عاطفی وجودشون نشون داده نمی شه، حتی بعضی مادرا به بچه هاشون!!! خلاصه توی این زمینه ها ما گرفتاری زیاد داریم ... فراووووون
سلام
راستش این چند روز سفر بودم و کار و مشغله های زندگی اجازه نمی دهد زودتر آپ کنم.ممنون از ابراز لطفت دوست عزیزم
درود برتو قاصدک بهاری
امیدوارم سفر بهت خوش گذشته باشه، کار و مشغله رو هم به سامان رسونده باشی و برسی به آپ، راستی اگر توی برنامه داری کمی از حال و هوای تاریخ کهن تمدن ایران، پارسه، پاسارگاد و ... هم بنویس
شاد و بالنده باد