آفتاب بالانس !

تعادل ، بالانس ، ( فارسی دقیقش چیه ؟ راستینه ؟؟  برابری ؟؟ همسانی ؟؟ ) هرچند این کلمه دیگه یه جورایی جزء واژگان فارسی شده ، به هر جهت این واژه رو به خاطر داشته باشین لطفا !

یه توضیح کوچولو :

تعادل مهمترین اصل و قانونیه که برای حفظ بقا در جهان هستی حکمفرماست برای باقی موندن یک موجود زنده یا حیات یک پدیده باید تعادل نسبی ( حداقلی ) درارگانیزم اون حاکم باشه در موارد بسیارکم ، این تعادل مطلق ( حداکثری ) خواهد بود در ضمن تعادل یکی ازفاکتورهای تولید زیبایی هم هست

زیبایی یکی از مفاهیمیه که تا کنون تعریف دقیق و روشنی ازش نشده اما یکی از نشانه های وجود اون در یک پدیده ( جاندار و اشیاء ) وجود تقارن هست ... اکنون

 

تیپ نامتعادل :

 اگه خاطرتون باشه تیپ یا شخصیت رو قبلا اینطوری تعریف کردیم :

 

 تیپ = قیافه + پوشش + گفتار + کردار + اندیشه 

 

در نوشتار قبلی از وجود مشکل در هوش عاطفی اکثریت ( اکثریت ! نه همه ) صحبت شد این نوشتار رو درباره مشکل دیگه ای که باز هم در وجود مبارک ما ایرانی ها قل قل می کنه و باز اکثریت محترم ما بهش دچاریم ( در خوشبینانه ترین حالت هشتاد درصد ) ادامه می دیم ، آقا اصلا گیر دادیم به ایرانی شریف ، همون موجود ملوسی که خودش می گه از من باهوش تر تو دنیا وجود نداره !! و یه جورایی هیچ کس رو قبول نداره ، همه رو مشکل دار و پر عیب و نقص می دونه و خودشو تافته خوش بافته !!! به اطرافمون یه نگاه بندازیم ،  واقعن اینطور نیست ؟! این خود بینی تو وجود ما قل نمی زنه ؟؟

مثال : دو نگاه به آدمیزاد رو بررسی کنیم ، تجربه زندگی در بین آدمهایی گوناگون این رو ثابت کرده

یک فرد با تیپ متعادل ( شخصیت نرمال ) ، به انسان از بالا به پایین نگاه می کنه یعنی این فرد روی یه سکوی مثلا یک متری ایستاده و به نوع بشر ( نمونه انسان ) که روی زمین بدون پوشش ( لخت ) ایستاده نگاه می کنه خب چی می بینه ؟؟ انسان رو چطوری تعریف می کنه ؟؟  نگاهش به اولین جایی که ازین موجود می افته کجاست ؟  دقت کنید ! اولین چیزی که در وجود انسان می بینه " سر " و  کله ! اونه و طبیعتن مغز !

حالا نگاه دوم ، فردی با تیپ نامتعادل خودش پایین می ایسته و انسان رو که روی یه سکوی یه متری قرارداده از پایین به بالا نگاه می کنه ( نحوه ایستادنو دارین ) خب ! اولین چیزی که می بینه چیه ؟؟؟  آلات و ادوات جنسی  ! درسته ؟  خب تا بیاد از اونجا نگاهشو به بالاتر ببره چقدر طول می کشه ؟ بعد شکم ........  چقدر طول می کشه ؟؟  بعد باز یه جورایی مکمل آلات و ادوات ( در زن ) و یه جور دیگه در مرد ..... چقدر زمان می بره ؟  بعد ازون  لب و دهن و ...  و در نهایت می رسه به " سر "  به مغز ! به تفکر و اندیشه خب دیگه چقدر وقت می مونه ؟ تازه اگر زمانی مونده باشه و تازه اگر بتونه ( از شومبول مومبول و نانازپاناز بگذره ) به سر برسه !!! چه بسا خیلی ها اصلا به موقعیت و جایگاه " سر" نمی رسن . به خاطر همینه که آدمهای این چنینی به شدت ذهن ص ک صی دارن حالا این شخص اگه تو یه جامعه متمدن باشه خب چون در اقلیته پس تابلو می شه بنابرین در استتار کردن خودش و مخفی نگه داشتن افکارش خیلی باید مراقب باشه اما اگه تو جامعه غیرمتمدن باشه خب دیگه ببینید دور از جون چه خر تو خری می شه !  یادتون باشه که تو این جوامع از طرفی روابط بسیار محدود و بسته و صکص دراون یه تابو هست از طرف دیگه ذهن و اندیشه افراد به شدت تحت فشار صکصه ( یعنی درون به شدت خواستار و بیرون به شدت ممنوعیت ) و باز به همین خاطره که درجوامع غیرمتمدن اگه فردی این تابورو بشکنه به شدت مجازات می شه بدست خود مردم ( عرف = باور عمومی ) قبل از اینکه بخواد قانون یا دولت اقدامی بکنه !  چرا ؟؟؟   روشنه  .................................

اما روی سخن با ایرانیه عزیز بود با خودمون با اون 80 % که تیپشون یه کم نامیزونه !  آقا !  خانم !  باور کنید این گیر دادن از روی شناخت و توجه و دقته ما ایرانیا که تا پاش می افته می خواهیم از ایران بریم یا اگه نمی ریم خودمونو ایزوله می کنیم در واقع یه جورایی از خودمون فرارمی کنیم . برداشت اشتباه نشه ! از %20 عزیزانی که چه تو کشور هستن چه به دلایل گوناگون تشخیص دادن بیرون از ایران زندگی کنن پوزش می خوام  با کمال احترام و در نهایت مهر ، دوستتون دارم  حتی اون هشتاد تایی هارو اما با اینهمه واقعیتهای پنهان چکار کنیم ؟ !!!

اساسن اگر دقت کنیم افراد متعادل در تربیت و پرورش خود و فرزندانشون فاکتورهای تیپکال رو به ترتیب اولویت و اهمیت از چپ به راست ارزش گذاری می کنن همینطور در گزینش شایستگی اول اندیشه بعد کردار و .................  چقدر ما ایرانیا  اینگونه عمل می کنیم ؟؟

 

قیافه - پوشش - گفتار- کردار- اندیشه ،  به دوربرمون نگاه کنیم چقدرازاطرافیان ما تونستن درباره دیگران از مرز قیافه و لباس طرف فراتر برن ؟؟؟ 

 

 

پ.ن : سمبل انسان رو از بالا به پایین دیدن یعنی اولویت ما در پرداختن به اون به ترتیب اندیشه بعد کردار،گفتار،پوشش و قیافه باشه درحالیکه شناخت ، ارزش دهی و قضاوت بیشتر ما (۸۰ تاییها )روی آدمها وارونه س

من کی گفتم اون تیپ متعادل به ثکث نمی پردازه ! پی ی ی ی !  اتفاقن چون به جا ، به اندازه و درست بهش می پردازه ( به ویژه در جامعه متمدن ) سیر میشه ! ذهنش سالم و متعادله اما اون بینوای مادر به عزا ( نامتعادله ) بیشتر ذهن خودشو درگیر می کنه و نمی تونه روی مسائلش بطور دقیق و عملی مدیریت کنه و توهمون پله اول اونم وارونه گیروپاچ می کنه ! ( خدا رحمتش کنه )

مهم : وضعیت جالبی که تو کشورما رخ داده ( البته من تهرانو میگم ) اینه که دسترسی و اعمال صکث بسیار آسون و فراونه اما ازاونجایی که هنوز رسمیت نداره و همچنان قباحت خیزه ( از دیدگاه مسن ترها ) و از طرفی قانون بهش گیر می ده ( به مسئله خصوصی! ) ، در نتیجه ذهن همچنان درگیر و غیر سالم و ناراحت باقی می مونه !  مثلا می خواستی بری تا قله کوه ، تو راه ازین دکه تا اون دکه هی آش داغ با ادویه و فلفل وکشک و پیاز داغ بخوری دهنت بسوزه ولی سیر نشی .......... خوب اگه خوش شانس باشی ونترکی .....  قله که چه عرض کنم دیگه پای کوه هم نمی تونی بری .. حالا هی بگین ما با کلاسیم ... اینجوری؟؟؟!!!

نظرات 1 + ارسال نظر
مرجان پنج‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:40 ب.ظ http://kavir-semnan.blogsky.com/

پیمان من کجاش بودم؟ کلى گیج شدم، از ایران رفتم بیرون، فکرم خوب کار میکنه، اول کله و مغز رو میبینم ولى از دیدن آلات و ادوات هم اصلا بدم نمیاد، رفتار و کردار و پوشش هم که از نظر 95 % آدماى اطرافم خوبه، حالا من نرمالم یا نه؟

قاطى کردم ،آ آ آ آ ى ى ى ى ى کمک که من بتونم بفهمم تو چه گروهى هستم

شاد باشى پیمان جان

وقتی می گم سرت شلوغه !!

ببین نازنین اولا تو جزء اون بیست درصدی هستی که از این مقوله بیرونن پس قاطی این ماجرا و مشکل نمی شی

ثانیا قرار نیست اونی که نرماله و اول به مغز و کله! (خودمونیم ها کله پاچه ای بازکردم ) نگاه می کنه با جاهای دیگه کار نداشته باشه منظور فقط پرداختن بود (افراطی)

حالا یه نارنینی مثل تو اگر مهاجرت کردی حتما بهترین کار بوده اگه از ادوات و اینابدت نمیاد خب کاملا طبیعیه ( چرا باید بدت بیاد ؟! ) و اگه رفتار و کردار و پوششت هم خوبه دیگه ... خوش به حال دوستات و همکارات منظور اولویت بندی بود نه چیز دیگه ........ یه پی نوشت میزارم ( حالا تو سربه سرم بذار ... )

شاد و پاینده و هر صبح که چشماتو باز می کنی جهان بهت لبخند بزنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد